اون هَمه ۲۴ ساعت روز و هَمه ۳۶۵ روز سال رو کار میکنه،
کار اون از لحظه تولد آغاز میشه و فقط وقتی متوقف میشه که………………… . . . . . . . . ما وارد سالن امتحانات میشیم!
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
[ شنبه 3 خرداد 1393برچسب:,
] [ 19:3 ] [ نسیم ]
[ ]
About Me
دستمال کاغذی به اشک گفت:
قطره قطرهات طلاست
یک کم از طلای خود حراج میکنی؟
عاشقم.. با من ازدواج میکنی؟
اشک گفت: ازدواج اشک و دستمال کاغذی!؟
تو چقدر سادهای خوش خیال کاغذی!
توی ازدواج ما، تو مچاله میشوی
چرک میشوی و تکهای زباله میشوی
پس برو و بیخیال باش
عاشقی کجاست؟ تو فقط دستمال باش!
دستمال کاغذی، دلش شکست
گوشهای کنار جعبهاش نشست
گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد
در تن سفید و نازکش دوید خون درد
آخرش، دستمال کاغذی مچاله شد
مثل تکهای زباله شد
او ولی شبیه دیگران نشد
چرک و زشت مثل این و آن نشد
رفت اگرچه توی سطل آشغال
پاک بود و عاشق و زلال
او با تمام دستمالهای کاغذی فرق داشت
چون که در میان قلب خود دانههای اشک کاشت.
عرفان نظرآهاری
تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان
خداحافظ
و آدرس nasim-77.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.